زندگینامه جلال الدین محمد بلخی (مولانا)

زندگینامه جلال الدین محمد بلخی (مولانا)

 



نامش محمد و لقبش جلال الدین است. از عنوان های او خداوندگار و مولانا در زمان حیاتش رواج داشته و مولوی در قرن های بعد در مورد او به کار رفته است. در ششم ربیع الاول سال ۶۰۴ هجری قمری در شهر بلخ متولد شد. نیاکانش همه از مردم خراسان بودند. خود او نیز با اینکه عمرش در قونیه گذشت، همواره از خراسان یاد می کرد و خراسانیان آن سامان را همشهری می خواند.
پدرش ، بهاالدین ولدبن ولد نیز محمد نام داشته و سلطان العلما خوانده می شده است. وی در بلخ می زیسته و بی مال و مکنتی هم نبوده است . در میان مردم بلخ به ولد مشهور بوده است. بها ولد مردی خوش سخن بوده و مجلس می گفته و مردم بلخ به وی ارادت بسیار داشته اند.

دوران کودکی در سایه پدر

بها ولد بین سال های ۶۱۶_۶۱۸ هجری قمری به قصد زیارت خانه خدا از بلخ بیرون آمد . بر سر راه در نیشابور با فرزند سیزده چهارده ساله اش ، جلال الدین محمد به دیدار عارف و شاعر نسوخته جان ، شیخ فریدین عطار شتافت . جلال الدین محمد، بنا به روایاتی در هجده سالگی ، در شهر لارنده ، به فرمان پدرش با گوهر خاتون ، دختر خواجه لالای سمرقندی ازدواج کرد.

دوران جوانی

پدرش به سال ۶۲۸ در گذشت و جوان بیست و چهار ساله به خواهش مریدان یا بنا به وصیت پدر ، دنباله کار او را گرفت و به وعظ و ارشاد پرداخت. دیری نگذشت که سید برهان الدین محقق ترمذی به سال ۶۲۹ ه.ق به روم آمد و جلال الدین از تعالیم و ارشاد او برخوردار شد. به تشویق همین برهان الدین یا خود به انگیزه درونی بود که برای تکمیل معلومات از قونیه به حلب رهسپار شد. اقامت او در حلب و دمشق روی هم از هفت سال نگذشت. پس از آن به قونیه باز گشت و به اشارت سید برهان الدین به ریاضت پرداخت.
پس از مرگ برهان الدین ، نزدیک 5 سال به تدریس علوم دینی پرداخت و چنانچه نوشته اند تا ۴۰۰ شاگرد به حلقه درس او فراهم می آمدند.

مولانا و شعر فارسی

شعر فارسي در دوره هاي پيش از مولانا با طلوع امثال رودكي , عنصري , ناصر خسرو , مسعود سعد , خيام ,انوري ,نظامي ,خاقاني راه درازي سپرده ودر قرن هفتم هجري كه زمان زندگاني مولوي است , به كمال خود رسيده بود. شعر عرفاني هم در همين دوره به پيشرفت هاي بزرگ نائل آمده و بدست عرفاي مشهوري همچون سنايي , عطار و ديگران آثار با ارزشي مانندحديقه , منطق الطير , مصيبت نامه , اسرار نامه و غيره پديد آمده بود.
مولوي را نمي توان نماينده دانشي ويژه و محدود به شمار آورد. اگر تنها شاعرش بناميم يا فيلسوف يا مورخ يا عالم دين, در اين كار به راه صواب نرفته ايم . زيرا با اينكه از بيشتر اين علوم بهره وافي داشته و گاه حتي در مقام استادي معجزه گر در نوسازي و تكميل اغلب آنها در جامعه شعرگامهاي اساسي برداشته , اما به تنهايي هيچ يك از اينها نيست, زيرا روح متعالي و ذوق سرشار, بينش ژرف موجب شده تادر هيچ غالبي متداول نگنجد.
شهرت بي مانند مولوي بعنوان چهره اي درخشان و برجسته در تاريخ مشاهيرعلم و ادب جهان بدان سبب است كه وي گذشته از وقوف كامل به علوم وفنون گوناگون, عارفي است دل اگاه, شاعري است درد شناس, پر شور وبي پروا و انديشه وري است پويا كه ادميان را از طريق خوار شمردن تمام پديده هاي عيني و ذهني اين جهان, همچون: علوم ظاهري , لذايذ زود گذر جسماني, مقامات و تعلقات دنيوي , تعصبات نژادي, ديني و ملي, به جستجوي كمال و ارام و قرار فرا مي خواند. آنچه مولانا ميخواهد تجلي خلق و خوي انساني در وجود آدميان است كه با تزكيه درون و معرفت حق و خدمت به خلق و عشق و محبت و ايثا و شوق به زندگي و ترك صفات ناستوده به حاصل مي آيد.
هنر بزرگ او بحث و برسي هاي دلنشين و جاودانه اي است كه به دنبال داستان ها پيش مي آورد و انديشه هاي درخشان عرفاني و فلسفي خود را در قالب آنها قرار ميدهد. داستان بهانه اي است تا بهتر بتواند در پي حوادثي كه در قصه وصف شده ، مقاصد عالي خود را بيان دارد.
در تعريف تصوف سخنان بسيار آمده است. از ( ابو سعيد ابو الخير ) پرسيدند كه صوفي كيست؟ گفت: آنكه هر چه كند به پسند حق كند و هر چه حق كند او بپسندد. صوفيان ترك اوصاف و بي اعتنايي به جسم و تن را واجب مي شمارند و دور ساختن صفات نكوهيده را آغاز زندگي نو وتولدي ديگر به شمار مي آورند.

آغاز شیدایی

تولد دیگر او در لحظه ای بود که با شمس تبریزی آشنا شد. مولانا درباره اش فرموده:" شمس تبریز ، تو را عشق شناسد نه خرد." اما پرتو این خورشید در مولانا ما را از روایات مجعول تذکره نویسان و مریدان قصه باره بی نیاز می سازد. اگر تولد دوباره مولانا مرهون برخورد با شمس است ، جاودانگی نام شمس نیز حاصل ملاقات او با مولاناست. هر چند شمس از زمره وارستگانی بود که می گوید : گو نماند زمن این نام ، چه خواهد بودن؟
آنچه مسلم است شمس در بیست و هفتم جمادی الاخره سال ۶۴۲ ه.ق از قونیه بار سفر بسته و بدین سان ،در این بار ،حداکثر شانزده ماه با مولانا دمخور بوده است . علت رفتن شمس از قونیه روشن نیست . این قدر هست که مردم جادوگر و ساحرش می دانستند و مریدان بر او تشنیع می زدند و اهل زمانه ملامتش می کردند و بدینگونه جانش در خطر بوده است . باری آن غریب جهان معنی به دمشق پناه برد و مولانا را به درد فراق گرفتار ساخت .در شعر مولانا طوماری است به درازای ابد که نقش "تومرو"در آن تکرار شده است .
گويا تنها پس از یک ماه مولانا خبر یافت که شمس در دمشق است و نامه ها و پیامهای بسیاری برایش فرستاد . مریدان و یاران از ملال خاطر مولانا ناراحت بودند و از رفتاری که نسبت به شمس داشتند پشیمان و عذر خواه گشتند . پس مولانا فرزند خود،سلطان ولد،را به جستجوی شمس به دمشق فرستاد . شمس پس از حدود پانزده ماه که در آنجا بود پذیرفت و روانه قونیه شد .اما این بار نیز با جهل و تعصب عوام روبرو شد و ناگزیر به سال ۶۴۵ از قونیه غایب گردید و دانسته نبود که به کجا رفت.مولانا پس از جستجوی بسیار،سر به شیدایی بر آورد.انبوهی از شعرهای دیوان در حقیقت گزارش همین روزها و لحظات شیدایی است .

صلاح الدین زرکوب

پس از غیبت شمس تبریزی ، شورمایه جان مولانا دیدار صلاح الدین زرکوب بوده است. وی مردی بود عامی ، ساده دل و پاکجان که قفل را "قلف" و مبتلا را " مفتلا" می گفت. توجه مولانا به او چندان بود که آتش حسد را در دل بسیاری از پیرامونیان مولانا بر افروخت . بیش از۷۰غزل از غزل های مولانا به نام صلاح الدین زیور گرفته و این از درجه دلبستگی مولانا به وی خبر می دهد . این شیفتگی ده سال یعنی تا پایان عمر صلاح الدین دوام یافت.

حسام الدین چلپی

روح ناآرام مولاما همچنان در جستجوی مضراب تازه ای بود و آن با جاذبه حسام الدین به حاصل آمد. حسام الدین از خاندانی اهل فتوت بود. وی در حیات صلاح الدین از ارادتمندان مولانا شد . پس از مرگ صلاح الدین سرود مایه جان مولانا و انگیزه پیدایش اثر عظیم او، مثنوی معنوی ، یکی از بزرگ ترین آثار ذوقی و اندیشه بشری ، را حاصل لحظه هایی از همین هم صحبتی می توان شمرد.

پایان زندگی

روز یکشنبه پنجم جمادی الآخره سال ۶۷۲ ه.ق هنگام غروب آفتاب ، مولانا بدرود زندگی گفت. مرگش بر اثر بیماری ناگهانی بود که طبیبان از علاجش درمانده بودند. خردو کلان مردم قونیه در تشییع جنازه او حاضر بودند. مسیحیان و یهودیان نیز در سوگ او زاری و شیون داشتند. مولانا در مقبره خانوادگی خفته است و جمع بسیاری از افراد خاندانش از جمله پدرش در آنجا مدفون اند.

چکيده عمر مولانا :

نام: جلال الدين محمد بلخي رومي
نام پدر: بهاء الدين الولد سلطان العلماء
تاريخ و محل تولد: ۶ ربيع الاول ۶۰۴ در بلخ

مهمترين وقايع زندگي مولانا:

۵ سالگي خانواده اش بلخ را به قصد بغداد ترک کردند.
۸ سالگي از بغداد به سوي مکه و از آنجا به دمشق و نهايتاْ به منطقه اي در جنوب رود فرات در ترکيه نقل مکان کردند.
۱۹ سالگي با گوهر خاتون ازدواج کرد و دوباره به قونيه (محلي در ترکيه امروزي) رفت.
۳۷ سالگي در روز شنبه ۲۶ جمادي آلخر ۶۴۲ ه.ق با شمس ملاقات کرد.
۳۹ سالگي در ۲۱ شوال ۶۴۳ شمس قونيه رو ترک کرد.

معروفترين کتابهاي مولانا:

ديوان شمس- مثنوي معنوي - فيه ما فيه

تاريخ و محل فوت:

در غروب روز ۵جمادي الاخر ۶۷۲ه.ق در سن ۶۸ سالگي در قونيه فوت کرد که الان مقبره اين شاعر برزگ قرن ششم در قونيه (ترکيه امروزي) مي باشد که محل زيارت عاشقان و شيفتگان اين شاعر برزگ هستند.

اشعاری از مولانا

*رو سر بنه به بالین ، تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن
*ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا ، خواهی برو جفا کن
*از من گریز تا تو ، هم در بلا نیفتی
بگزین ره سلامت، ترک ره بلا کن
* ماییم و آب دیده ، در کنج غم خزیده
بر آب دیده ما صد جای آسیا کن
* خیره کشی است مارا ، دارد دلی چو خارا
بکشد ، کسش نگوید :" تدبیر خونبها کن"
* بر شاه خوبرویان واجب وفا نباشد
ای زرد روی عاشق ، تو صبر کن، وفا کن
*دردی است غیر مردن ، آن را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن؟
*در خواب ، دوش، پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن
* گر اژدهاست بر ره ، عشق است چون زمرد
از برق این زمرد ، هین ، دفع اژدها کن

دانستنیهای مفید زیست محیطی

آشنایی با محیط زیست

 

 

بچه­ ها آیا  با محیط زیست آشنا هستید؟ محیط زیست دارای  بخش های

  • ·          « غیرزنده»
  • ·          «زنده» و
  • ·          «فرهنگی » است.

بخش هایی از محیط زیست را که  زنده است یا زمانی زنده بوده است، زنــــــده می نامند.

 بعضی از بخش های محیط زیست زنده نیست (مانند:

  • ·          آفتاب
  • ·          آب
  • ·          مواد معدنی

 این بخش ها را غیرزنده می نامند.

 بخش هایی از محیط­زیست را که به دست انسان  ساخته شده­اند یا شکل اولیه شان تغییر یافته است ، فرهنگی می­نامند. (یعنی همه  چیزهایی که انسان فکر می کند، انجام می دهد، می گوید یا می سازد)

 

 
 

هی دوستای گلم سلام

لطفا روی من یادگاری ننویسید باور کنید دردم می یاد . متشکرم 

  
 
    

  تغییرات محیط زیست

بــــچه­ های عزیز آیا می­دانید؟

محیط­ زیست ما در حال تغییــر است. اگـر می­توانستید به  سبزه زارهای 500 سال پیش برگردید. آنها را پوشیده از چندین نوع گیاه مختلف می­یافتید.  

 

تعدادی جانور، مانند گاومیش ، گرگ، خرگوش،  سنجاب، موش صحرایی، مار، شاهین و پرندگان دیگر و توده ای از حشرات هم می دیدید.

امروزه در همان منطقه احتمالاً کشتزار ذرت یا  گندم می بینند. تا جایی که چشم کار می کند فقط یک نوع گیاه دیده می شود. تعداد  جانوران هم بسیار کمتر است.

 

 

 
    

بچه­ ها آیا می­دانید؟

 محیط­ زیست  به همة چیزهای اطراف ما گفته می­شود: سازه ­های دست انسان مانند خانه­ ها و ســایر  ساختمان­ ها،گیاهان، جانوران و لانه هایشان،

هوایی  که تنفس می­ کنید، آبی که می­نوشید، و زمینی که روی آن راه می­روید.

 « داشتن آگاهی زیست محیطی» به معنای این است که به  راستی به این محیط زیست بزرگ، یعنی جهان اطرافتان، نگاه کنید و در بارة آن فکر  کنید و از آن مراقبت کنید

 

 

 

 

 
    

  عزیزان سیاره زیبای زمین 

بهتر است  بدانید! 

برداشت­ های  متفاوت افراد مختلف ازمحیط­ زیست یکی از علت ­های  آلودگی محیط زیست است.

 

 مثلاً آلوده کنندگان شاید نگران آلوده کردن یک رودخانه نباشند  زیرا آب آشامیدنی خود را از آن بر نمی دارند و آن را بخشی از محیط زیست شان به  حساب نمی­آورند.

 

 شاید  یک راه حل برای مشکلات زیست محیطی ما این باشد که مردم را تشویق کنیم کــــــه از  دیدگاه های متعدد به محیط نگاه کنند.

 

 

    

تشکر از محیطزیست

 
 

بچه ­ها آیا تا کنون از گیاه سبزی تشکر کرده­اید . ؟

 

 چرا  می­ خندید­؟ سوال من کاملا" جدی است .

شاید اگر بدانید که گیاهان، جانوران و انسان­ ها همگی به یکدیگر  نیازمندند دلیل این سوال را بدانید و به آن نخندید!

 

   بچه­ ها گیاهان سبز پایه زندگی­ اند و تنها  آنها می­توانند ماده آلی زنده را از مواد غیر آلی مانند آب و مواد معدنی بسازند.

 

 گیاهان اکسیژن لازم را برای تنفس انسان­ هاو  جانوران تولید می ­کنند، انسان ­ها­ و جانوران کربن­ دی­ اکسید ­پس می دهند که گیاهان  برای زندگی به آن نیازمندند

 

 

آشنایی با اصطلاحات جدید

  
 
 

 

 

بچه­ ها آماده­ اید بدانید اصطلاح اکولوژی به چه معنــی است و دانــش  آن چه فایده ایی برای ما دارد؟!

 

 

اکولوژی» از واژه ای  یونانـی به معنای « خانه» می آید.« خانه­ ای کــه متخصصان اکولوژی مــطالعه می­ کنند. ­خانة­ بزرگ­ همة­مـا­یعنی­ زمین،­است.  

 

اکولوژی  به بررسی تأثیر متقابل موجودات زنده ­با­یکدیگر و بامحیط فیزیکی­ شان می پردازد.

 

اکوسیستم :

 
   
   
 

 

بچه­ ها آماده­ اید بدانید اصطلاح اکوسیستم به چه معنی است و دانش آن  چه فایده ایی برای ما دارد؟!

 

رابطة متقابل اجزای جاندار (زنده) و بی­جان (غیرزنده) اکوسیستم  را به وجود می ­آورد.

 

اجزائی  که درون اکوسیستم تأثیر متقابل بر یکدیگر دارند چنان محکم به هم پیوند خورده اند  که حتی اگر تنها یکی از این روابط گسیخته شود، چه بسا کل اکوسیستم تهدید شود.

 

 
کل زندگی در میان لایة نازکی از هوا، آب و خاک به نام « زیست کره» به زندگی خود اداه می دهد.
 

زیست کره سیستم پشتیبان زندگی زمین  با اکوسیستم است.

آتشفشان خاموش

 
 
"دربعضی از کتاب ها خاموشی دماوند ذکر شده است که برا اساس سایت زمین شناسی این چنین نیست"

رییس گروه زمین شناسى مهندسى سازمان زمین شناسى کشور با تاکید بر این که پدیده‌هاى گزارش شده اخیر در قله دماوند با توجه به ماهیت آن به عنوان آتشفشانى نیمه فعال طبیعى بوده و شواهد موجود حاکى از فعال شدن مجدد آن نیست اظهار داشت کوه دماوند آتشفشانى نیمه فعال است که از لحاظ علمى امکان فعالیت مجدد آن در آینده وجود دارد و باید همراه با 9 کوه آتشفشانى دیگر کشور مورد بررسى دقیق رفتارسنجى قرار داشته باشد. مهندس محمد جواد بلورچی اظهار کرد: بر اساس اظهارات مردم در ماه‌هاى اخیر بخارات قله دماوند بیشتر شده اما این مساله جدیدى نیست و در سال 68 هم اتفاق افتاده و این مساله در مورد کوه آتشفشان دماوند که خاموش نیست، دور از انتظار و نگران کننده نیست. وى افزود: در سال‌هاى اخیر اقدام به بررسى دماوند کرده‌ایم که هر ماه یک‌بار وضعیت چشمه‌هاى آب‌گرم و تغییرات آب زیرزمینى آن مطالعه مى‌شود و افزایش درجه حرارت چشمه‌ها و مشاهده بخار نمى‌تواند دلیلى بر فعال شدن کوه آتشفشان دماوند باشد. بلورچى در بیان نشانه‌هاى فعال شدن کوه آتشفشان گفت: رویت رخدادهاى زمین شناسى در اطراف کوه آتشفشان که حاکى از حرکت ماگماى زیرین باشد، درجه حرارت زمین و چشمه بیشتر شده و افزاینده خواهد بود و تغییر در میزان ورودى آب سفره‌هاى آب زیرزمینى و چشمه مى‌تواند نشانه فعالیت کوه‌هاى آتشفشان باشد. وى با اشاره به تغییرات کوه دماوند در گفت‌و‌گو با ایسنا خاطر نشان کرد: تغییرات دماى چشمه‌ها در این منطقه در حد یک درجه بود که در حال بازگشت به وضعیت قبل است و هنوز اطلاعاتى از عمق و حجم ماگماى زیر دماوند نداریم. مهندس بلورچى ادامه داد: براساس تعریف جهانى آتشفشان‌هایى که در 10 هزار سال گذشته فعال بوده‌اند، هنوز به دوره مرگ نرسیده و فعال تلقى مى‌شوند و در حال حاضر 10 کوه آتشفشان نیمه فعال نظیر دماوند، سهند، سبلان، تفتان و بزمان در کشور شناسایى شده که باید در گروه‌هاى پژوهشى ویژه رفتار سنجى شوند. وى با اشاره به این که براساس بررسى‌ها آخرین فعالیت دماوند در چهار هزار سال پیش بوده است، دماوند را آتشفشانى خفته خواند و گفت: آتشفشان‌ها در طول زندگى خود فعال بوده و چندین سال خاموش مانده و دوباره فعال مى‌شوند که باید گروه‌هاى پژوهشى ویژه‌اى در سازمان زمین شناسى کشور براى بررسى این کوه‌هاى آتش‌فشانى تشکیل شده و با اعتبار ویژه‌اى به این کار بپردازند. وى در پایان خاطر نشان کرد: شبکه لرزه نگارى کشور در منطقه البرز مرکزى (دماوند) پوشش خوبى دارد و هرگونه حرکت لرزه‌یى این منطقه ثبت مى‌شود و نیز در حال نصب ایستگاه‌هایى در منطقه دماوند هستیم تا لحظه به لحظه به رفتار سنجى و شناسایى مواقع بحرانى بپردازد.



داستان میمون های گرانبها

داستان میمون های گرانبها

روزی روزگاری در یکی از روستاهای کشور هند،مردی به روستایی ها اعلام کرد که به ازای هر میمون 20 هزارتومان پول به آن ها خواهد داد. روستاییان هم که دیدند اطرافشان پر از میمون است به جنگل رفتند و شروع به گرفتن میمون ها کردند. مرد هم هزاران میمون از آن ها خرید. با کم شدن تعداد میمون ها مردم کم کم دست از تلاش کشیدند به همین خاطر آن مرد به آن ها اعلام کرد از این پس به ازای هر میمون 40 هزار تومان پول می دهد. و با این پیشنهاد روستاییان ئوباره کارشان را از سر گرفتند و پس از مدتی تعداد میمون ها بسیار کم شد و بالاخره مردم دست از گرفتن میمون ها برداشتند و به سراغ مزارع خود و کار کشاورزی برگشتند.

این بار قیمت میمون ها به 40 هزار تومان رسید و باز هم بیشتر شد تا جایی که دیگر به سختی میمونی در جنگل یافت می شد. این بار مرد تاجر ادعا کرد که با ازای هر میمون 60 هزارتومان پول می دهد ولی این بار خودش برای انجام کاری به شهر رفت و کار را به شاگردش سپرد.

در غیاب تاجر به روستاییان اعلام کرد که این همه میمون در قفس ها زندانی هستند؛ من آن ها را به شما 50 هزار تومان می فروشم و شما به تاجر 60 هزار تومان بفروشید. روستاییان که وسوسه شده بودند پول هایشان را روی هم گذاشتند و تمام میمون ها را از شاگرد تاجر خریدند.

و از آن به بعد دیگر نه کسی مرد تاجر را دید و نه شاگردش و روستاییان ماندند و تعداد بسیار زیادی میمون!

احکام نماز و روزه مسافر

سفر و حضر احکامی دارد

سفر و حضر دو بخش از زندگی انسان هاست که برای خود احکام و مسائلی جداگانه دارند.هیچ مسلمانی در هیچ مرحله ای از زندگی خود، رها شده و بی تکلیف نیست و از این قاعده، سفر را نیز نمی توان استثنا کرد.سفر و مسافرت را نمی توان بهانه گریختن از احکام خداوندی قرار داد، زیرا آنچه بر انسان ها واجب است، جز به انجام تکلیف، ساقط نمی شود.پیشوایان دینی ما، آن چنان به انجام فرایض و اهتمام به احکام الهی، چه در سفر و چه در حضر سفارش بلیغ نموده اند که راه را بر هر گونه فرار و بهانه جویی می بندد.این روایات و سفارشات به اندازه ای است که نقل اندکی از آنها نیز رساله ای جداگانه می طلبد. (1) از این رو از نقل روایات احکام برای رعایت اختصار صرف نظر می کنیم و تنها به ذکر مسائلی ضروری (2) برای مسافر اکتفا می نمائیم.

مسافر کیست؟

مسافر در فقه اسلامی به کسی گفته می شود که حداقل هشت فرسخ از وطن خود دور شده باشد، و یا چهار فرسخ راه از دیار خود دور شود و چهار فرسخ برگردد.بدون اقامه ده روز در میان، چنین شخصی مسافر نامیده شده و احکام ویژه ای دارد.

پاره ای از احکام مسافر بدین قرار است:

تبدیل نمازهای چهار رکعتی به دو رکعتی،

اسقاط نافله های ظهر و عصر هم چنین عشاء (بنابر قولی) .

افطار روزه، هر چند در ماه مبارک رمضان،

موارد استثناء در احکام مسافر

الف: کسی که برای کار حرام سفر کند باید نماز را تمام بخواند و روزه اش را (در ماه رمضان) بگیرد، و همچنین کسی که سفر او حرام است مثل اینکه سفر برایش ضرر داشته باشد یا زن بدون اجازه شوهر سفر رود (در غیر سفر واجب) و یا فرزند، سفرش سبب اذیت پدر و مادر باشد (در غیر سفر واجب) در چنین سفری نماز تمام است و روزه اش را در ماه رمضان باید بگیرد.

ب: کسی که شغل او سفر باشد ماننده راننده، خلبان و امثال اینها در غیر سفر اول باید نماز را تمام بخواند و روزه اش را (اگر ماه رمضان است) بگیرد و در سفر اول اگر چه طول هم بکشد نمازش شکسته است.

ج: کسی که شغلش سفر نیست ولی محل کارش در شهر دیگری است و همواره در محل خود و آن شهر رفت و آمد می کند مثل پیشه وران سیار، معلمانی که محل کارشان ثابت نیست و کارگرانی که به شهر دیگری جهت کار سفر می کنند و امثال اینها، نمازشان تمام و روزه اشان را باید بگیرند (امام خمینی قدس سره در این مورد می فرماید: نمازشان را شکسته بخوانند و روزه اشان را نگیرند) .

د: مسافری که قصد دارد ده روز پشت سر هم در یک محل بماند باید نمازهای خود را در آن محل تمام بخواند و روزه اش را اگر در ماه رمضان است بگیرد.

ه: کسی که بعد از رسیدن به هشت فرسخ و بیشتر، سی روز در محلی بماند و مردد باشد و باید نماز را شکسته بخواند ولی پس از سی روز باید نماز را تمام بخواند و اگر ماه رمضان است روزه اش را بگیرد (3).

مسائلی در نماز مسافر

1.اگر شخص می داند، مسافر است و می داند که نماز مسافر، شکسته است، در عین حال نماز را عمدا یا سهوا، تمام خوانده است، نمازش باطل است و باید به صورت شکسته (یعنی دو رکعتی) اعاده نماید (دو باره بخواند)، و اگر خارج از وقت متوجه شد، باید به صورت شکسته قضا نماید.

2.اگر شخص می داند مسافر است، اما نمی داند که نماز مسافر شکسته است، اعاده آن واجب نیست، نه در وقت، و نه در خارج از وقت.

3.اگر شخص، مسافر است و می داند حکم مسافر قصر است، اما خصوصیات آن را نمی داند، مثلا نمی داند که اگر شغلش سفر باشد، وقتی در وطن ده روز بماند، باید در سفر اول شکسته بخواند، در این صورت اگر نمازش را تمام خوانده است، باید به صورت شکسته در وقت اعاده و در خارج وقت قضا نماید.

4.اگر حکم نماز مسافر را می داند، اما نمی داند که هشت فرسخ را طی کرده و نمازش را تمام خوانده است، سپس متوجه شود که مسافر بوده و هشت فرسخ را طی کرده است، در این صورت باید نمازش را شکسته در وقت اعاده و در خارج وقت قضا نماید.

5.اگر شخص می داند که نماز مسافر شکسته است، اما فراموش کرده که خودش مسافر است و به این خیال که در سفر نیست نمازش را تمام خواند، بعد متوجه شد که مسافر است، در این صورت اگر در وقت است، باید نمازش را به صورت شکسته اعاده کند.ولی اگر بعد از وقت به یاد آورد که مسافر است، قضا ندارد.

6.کسی که در وطن نمازش را نخوانده است، باید قضای آن را تمام به جا آورد، هر چند در سفر باشد.و کسی که در مسافرت نماز را به جا نیاورده، باید قضای آن را شکسته بخواند، هر چند در وطن خود باشد.

7.اگر کسی نمازش را در وطن به جا نیاورد، تا وقت گذشت و نماز قضا شد، سپس با هواپیما به نقطه ای سفر کند که در آنجا هنوز وقت آن نماز باقی است مثل کسی که نماز صبح او در تهران قضا شده باشد و با هواپیما قبل از طلوع آفتاب به ترکیه برسد نماز قضای این شخص به ادا تبدیل می شود و باید نماز صبح را در ترکیه به قصد ادا به جا آورد.

8.اگر کسی نماز ظهر و عصر را بخواند و بعد با هواپیما به نقطه ای برسدکه هنوز ظهر نشده است، لازم نیست دوباره نماز ظهر و عصرش را بخواند.

9.اگر کسی با هواپیما به طور عمودی به اندازه چهار فرسخ پرواز کند، نماز و روزه اش قصر می شود.

10.چنانچه کسی با سفینه فضانورد، مسافرت کند و از حوزه جاذبه زمین خارج گردد و بی وزن شود، در صورتی که بتواند بر سطح داخلی سفینه یا موشک قرار گیرد و پاهای خود را به کف آن بگذارد، باید با رعایت جهت قبله، نمازش را بخواند و در هیچ حالی نماز و جهت قبله، یا جهت نزدیک به قبله، نباید ترک شود.

11.مسافرین فضائی که ممکن است، در یک شبانه روز چندین بار به دور زمین گردش کنند و در هر دور یک شبانه روز برایشان تحقق یابد، تنها پنج نماز مطابق شبانه روز زمین بر آنها واجب است.ولی باید طلوع و غروب را نسبت به طلوع و غروب خود رعایت کنند، یعنی نماز صبح را قبل از یکی از طلوع ها و ظهر و عصر را بعد از نیمه روز یکی از روزها و مغرب و عشا را در یکی از شب ها بخوانند.یا می توانند نماز ظهر را بعد از ظهر یک روز و نماز عصر را بعد از ظهر روز دیگر و همچنین نماز مغرب را در یکی از شب ها و نماز عشا را در شب دیگر بخوانند.

12.اما از آنجا که معمولا برای هر حکمی، استثنایی است وجوب قصر نماز مسافر نیز از این قاعده مستثنا نیست، به طوری که دانشمندان و فقهاء شیعی همگی بر این عقیده هستند که هر مسافری در چهار مکان، مختار است که نماز خود را به قصر یا تمام بخواند:

.مسجد الحرام، 2.مسجد النبی در مدینه، 3.مسجد کوفه، 4.نزد قبر مطهر حضرت سید الشهداء علیه السلام.

روزه مسافر و احکام آن

یکی از واجبات بسیار با اهمیت در شریعت اسلام، روزه ماه مبارک رمضان است.خداوند در قرآن کریم می فرماید: یا أیها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم، (4)

یعنی نوشته شده است (واجب است) بر شما مؤمنان، روزه، همان گونه که بر کسانی که پیش از شما بودند، نوشته شد.با همه اهمیت و ویژگی روزه در میان احکام شرعی، مسافر نه تنها از این تکلیف سنگین معاف است، بلکه روزه بر او حرام شمرده شده است.کسی که به علت سفر، از انجام این فریضه بزرگ الهی، محروم شده است، می باید پس از آنکه مسافرت خود را به اتمام رساند، قضای آن را به جا آورد.حتی می توان از سفر برای فرار از روزه نیز استفاده کرد، زیرا روزه یک واجب شرعی است و تنها از طریق شرعی می توان از آن معاف شد.این نوع افطار که جنبه شرعی دارد، برای کسانی که به دلایلی نمی توانند یا نمی خواهند همه ماه مبارک رمضان و یا بعضی از روزهای آن را روزه بگیرند، هیچ منع شرعی ندارد.

مسائل روزه در سفر

مسائل مهمی که مربوط به روزه مسافر می باشد غیر از آنچه در مسائل قبل گذشت، بدین قرار است: .مسافری که باید نمازش را شکسته بخواند، چنانچه قبل از ظهر از شهر خارج شده باشد، بعد از حد ترخص باید روزه اش را نیز افطار نماید و بعد از ماه مبارک و اتمام سفر آن را قضا کند.اما اگر مسافری در ماه مبارک رمضان، بعد از ظهر سفرش را آغاز نماید، دیگر نمی تواند افطار کند، بلکه باید آن روز را همچنان روزه باشد، زیرا این رخصت و مجوز مخصوص کسانی است که قبل از زوال ظهر از موطن خود خارج می شوند.از این رو کسانی که بعد از ظهر از شهر خارج می شوند، چنانچه قبل از غروب افطار نمایند، علاوه بر قضای آن، باید کفاره آن را نیز بپردازند.

2.اگر مسافری قبل از ظهر به وطن یا محلی که می خواهد ده روز در آنجا بماند رسید، باید آن روز را روزه بگیرد، البته اگر قبل از آن عملی که مبطل روزه است، از وی سر نزده باشد .اما اگر قبل از رسیدن به مقصد، کاری که روزه را باطل می کند (از قبیل خوردن و آشامیدن و غیره) از او صادر شده باشد، دیگر نمی تواند آن روز را روزه بگیرد، بلکه باید بعد از ماه مبارک، آن را قضا نماید.

3.اگر کسی در شهری پس از رؤیت هلال شوال (شب عید فطر) به شهر دیگری سفر نماید که در آنجا هلال ماه رؤیت نشده و شب آخر ماه رمضان محسوب می شود، وی نیز باید مطابق مردم آن دیار، این روزه را روز آخر ماه رمضان محسوب نموده و روزه بگیرد.

4.در مواردی که روزه برای مسافر نه تنها حرام نیست بلکه واجب یا جایز است، از جمله آن موارد: الف.روزه نذری که مقید به سفر باشد، لذا واجب است در سفر طبق نذر خود روزه بگیرد .

ب.سه روزه روزه بدل از قربانی حج، یعنی کسی که در حج قربانی نداده است، واجب است و در سفر حج سه روز و پس از بازگشت به وطن، هفت روز روزه بگیرد.

ج.سه روز روزه در مدینه برای قضای حاجت، برای مسافرین مستحب است.

د.و موارد دیگر (5).

مستحبات سفر

اسلام برای آنکه از رهگذر سفر، روح و فرهنگ انسان ها را شکوفا کند، احکامی را مقرر فرموده که برخی از آنها واجب و بعضی مستحب است.از جمله واجبات سفر، همان قصر نماز و افطار روزه است که به تفصیل درباره آن دو، سخن گفتیم.آنچه اینک یادآور می شویم این نکته ظریف است که برخی از مستحبات، در سفر اهمیت ویژه ای می یابند، از آن جمله است نماز شب.روایات و سفارش های بی شماری که در فوق العادگی این امر مستحب وارد شده است به قدری است که خود نیاز به تألیف جداگانه ای دارد.لیکن در این نوشتار به این مقدار اکتفا می شود که حضرت زینب علیهما السلام در همه مدتی که ایشان با کاروان کربلا در راه بودند، حتی بعد از شهادت حضرت سید الشهداء علیه السلام هیچ شبی، نمازشب خود را ترک نفرمودند.نقل است که حضرت در راه کوفه و شام نیز بعد از تحمل آن اندازه مصیبت و مرارت نماز شب خود را نشسته اقامه می کردند، و هرگز ناملایمات راه، ایشان را از انجام این مستحب ویژه باز نداشت.

خفتگان را خبر از زمزمه مرغ سحر*حیوان را خبر از عالم انسانی نیست.

به هر روی، هر امر مستحبی است که در حضر، وارد شده است، در سفر اهمیت و پاداش ویژه ای خواهد داشت.زیرا انسان مسافر با پرداختن به مستحبات، نشان می دهد که در همه حال و هماره به یاد خدا و احکام نورانی اسلام است.در واقع سفر، محک و معیاری روشنی است برای آنکه انسان پایبندی و تعهد خود را به تکالیف دینی اعم از واجب و مستحب، نشان دهد، آری: «خوش بود گر محک تجربه آید به میان» در باب مستحبات سفر، بیش از این نمی توان گفت که بسیاری از امور مستحب در سفر نیز به استحباب خود باقی است و قطعا اجر و پاداش بیشتری خواهد داشت.زیرا آنچه در حضر صورت می گیرد، با امکانات بیشتری است و در سفر وقت و موقعیت برای مستحبات کمتر می شود.پس اگر مسافر از همین وقت اندک و موقعیت ویژه، سود جوید و از این جهت تفاوت نمی کند و همه جا را خانه دوست و دیار یار می داند: همه جا خانه یار است چه مسجد چه کنشت*همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست

پی نوشت ها:

1.ر.ک: وسائل الشیعه، ج 11، ص 206، باب 24، ح 8 و .9

2.مسائلی که در این فصل ذکر شده نوعا مورد ابتلاء بوده و با نظر مراجع عظام منطبق است .

3.توضیحات بیشتر را در رساله های عملیه مراجع تقلید ملاحظه فرمایید.

4.سروه بقره (2)، آیه .183

5.جهت اطلاع به رساله های عملیه مراجع تقلید مراجعه نمایید.

درس هشتم : درس  آزاد  

درس هشتم : درس  آزاد                

 

     با این که  هنوز کودک  بود ، مراقب بود ببیند مادرش که این همه درباره ی مردان و زنان مسلمان دعای خیر می کند و یک یک را نام می برد و از خدای بزرگ برای هر یک از آن ها سعادت و رحمت و خیر و برکت می خواهد ، برای شخص خود از خداوند چه چیزی مسألت می کند ؟ امام حسن آن شب را تا صبح نخوابیده بود و مراقب کار مادرش صدیقه ی مرضیه علیهاالسّلام  بود و همه اش منتظر بود ببیند مادرش درباره ی خود چه خیر و سعادتی می خواهد ؟ شب صبح شد و به عبادت و دعا درباره ی دیگران گذشت و امام حسن حتّی یک کلمه نشنید که مادرش برای خود  دعا کند . صبح به مادر گفت : " مادر جان : چرا من هر چه گوش کردم تو درباره ی دیگران دعای خیر کردی و درباره ی خودت یک کلمه دعا نکردی ؟ "

 

مادر مهربان جواب داد : " پسرک عزیزم ! اول همسایه بعد خانه ی خود . "  

 

منبع: داستان راستان 

 

 

 

 

*  خود ارزیابی

 

1-  حضرت فاطمه (س) برای چه کسانی دعا می کرد ؟

 

2-  منظور حضرت فاطمه ( س ) از جمله ی " اول همسایه بعد خانه ی خود " چیست ؟

 

3-  پیام این درس چیست ؟

 

*  یا د آوری

 

به جملات زیر توجه کنید : حسن درس می خواند . حسن درس را خواند .

 

کمی آب بیاور .  کمی آب را بیاور .  – درس و آب در این جمله ها مفعول هستند .

 

مفعول گاهی اوقات با نشانه ی را  و  گاهی بدون را می آید .

 

 

 

*   کارگاه درس پژوهی

 

1-  احادیث دیگری از حضرت فاطمه جمع آوری کنید و در کلاس بخوانید .

 

2-  یک روزنامه دیواری در باره ی شخصیت حضرت فاطمه تهیّه کنید .

 

3-  با مراجعه به کتاب خانه داستان دیگری از کتاب داستان  راستان پیدا کنید و بخوانید .

 

 برایر بخش نوشتاری با ادامه مطلب بروید

 

ادامه نوشته

احکام محرم و نامحرم

محرم و نامحرم 
محرم کسی است که در نگاه به او و نیز نگاه کردن او به دیگران محدودیتی که نسبت به سایر افراد هست نمی‌باشد. و ازدواج با او حرام است، بجز شوهر و همسر که با ازدواج محرم می‌شوند. 
اسباب محرمیت : 
1ـ نسب ـ همزاد بودن، 
2ـ سبب ـ ازدواج، 
3ـ رضاع ـ شیر دادن 
محارم نسبی 
هفت دسته از زنها و مردها به سبب خویشاوندی بر یکدیگر محرمند و نمی‌توانند با هم ازدواج کنند: 
1ـ مادر و مادر بزرگ. 
2ـ دختر و دختر فرزند.
3ـ خواهر.
4ـ خواهرزاده (دختر خواهر).
5ـ برادر زاده (دختر برادر). 
6ـ عمه (عمة خودش یا عمة پدر و مادرش ). 
7ـ خاله (خالة خودش و خالة پدر و مادرش ). 
دو مسأله :
1ـ عمة عمه و خالة خاله در صورتی که عمه و خالة پدر یا مادر نباشند، محرم نیستند ؛ مثل این که عمة انسان با پدر وی، فقط از طریق مادر منسوب باشد که در این صورت عمة عمه، عمة پدر نمی‌باشد(1). 
2ـ بجز افرادی که نوشته شد و برخی افراد دیگر که به سبب شیر خوردن محرم می‌شوند زنها و دخترهای دیگر نامحرمند، حتی همسر برادر و خواهر همسر، گر چه ازدواج با خواهر زن تا مدتی که خواهرش همسر اوست حرام می‌باشد، یعنی ازدواج با دو خواهر جایز نیست، مگر آنکه اولی را طلاق بدهد یا همسر از دنیا برود(2). 
افرادی که بر دخترها و زنان محرمند: 
1ـ پدر و پدر بزرگ. 
2ـ پسر و پسر فرزند (نوه ).
3ـ برادر.
4ـ خواهرزاده (پسر خواهر). 
5ـ برادر زاده (پسر برادر).
6ـ عمو (عموی خودش و عموی پدر و مادرش ).
7ـ دایی (دایی خودش و دایی پدر و مادرش ).(3) 
محارم سببی 
افرادی که به واسطة ازدواج بر پسرها و مردها محرم می‌شوند عبارتند از: 


1ـ همسر 
2ـ مادر همسر و مادر بزرگ او.
3ـ دختر همسر، هر چند دختر خودش نباشد. (در صورتی که با آن زن همبستر شده باشد و عقد تنها سبب محرمیت نمی‌شود.)
4ـ زن پدر (نامادری ).
5ـ زن پسر (عروس )(4)
افرادی که به واسطة ازدواج بر دخترها و زنها محرم می‌شوند عبارتند از: 
1ـ شوهر. 
2ـ پدر شوهر و پدر بزرگ او.

چگونه آتشفان بسازیم؟

چگونه آتشفشان بسازیم؟

مواد مورد نیاز:

6پیمانه آرد ، 2 پیمانه نمک ، 4 قاشق غذا خوری روغن ، آب گرم ، یک عدد بطری پلاستیکی، پودر لباسشویی

2 قاشق جوش شیرین، رنگ غذا ،سرکه ( البته میتونید به جای آرد و خمیر از گل هم استفاده کنید(

 

ادامه نوشته

ذخایر و منابع زمین

با توجه به پیشرفت تکنولوژی در عصر حاضر ، استفاده ازذخایر و منابع طبیعی رو به افزایش است. این امر در کشورهای پیشرفته که قبل از ما این راه را پیموده اند با گستردگی زیادی به چشم می خورد . ولی تفاوت در این است که در این کشورها استفاده از این منابع با توجه به محیط زیست و در نظر گرفتن عواقب و نتایج استفاده از منابع انجام می شود .
نظر به اینکه کشور ما جزو کشورهایی است که ذخایر و منابع غنی دارد و درآغاز راه توسعه می باشد ؛ باید نسبت به ذخایر و منابع آن توجه بیشتری گردد . هر چند که کشورهای دیگر در امر شناخت و بهره برداری از ذخایر از ما پیشی گرفته اند ، ولی بر عهده ی ما است که با بالا بردن آگاهی و شناخت بیشتر این عوامل علاوه بر جلوگیری از مصرف منابع توسط دیگران ، خود به فکر حفظ ذخایر و منابع کشورمان باشیم که پشتوانه ی اقتصادی مهمی برای ما و نسل های آینده این سرزمین است .

ادامه نوشته

انواع وقف

وقف لازم

«م»، یعنى وقف در آن لازم بوده و وصل آن موجب اشكالي در معني ايجادمي ‏شود.

وقف مطلق

«ط»، علامت وقف مطلق است، یعنى وقف بر آن کاملاً به جاست و آغاز کردن از مابعد آن نیز خوب است (مترادف وقف تام)، مثل: «ذلِک فَضلُ اللَّهِ یُؤتِیه مَن یَشَاءُ واللَّهُ ذُوالفَضل العَظیِم».

وقف جایز

«ج»، علامت وقف جایز است، یعنى وقف و وصل آن هر دو جایز است. (مترادف وقف کافى)، مثل: «هُوَ مَولیکُم فَنِعْمَ المَولى وَ نِعْمَ النَّصِیر».
وقف مجوَّز

«ز»، علامت وقف مجوَّز است، یعنى وصل بهتر است، امّا وقف هم اشکالى ندارد. (مترادف وقف حسن)،مثل: «تَبَارَک الَّذِی بِیَدِهِ المُلکُ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَى‏ءٍ قَدِیر».

وقف مُرَخَّص

«ص»، علامت وقف مرخص است، یعنى به خاطر اطاله کلام و کمبود نَفَس می توان وقف کرد. در این صورت اگر مابعد آن جمله مفیدى بود، می توان از آن جا شروع به تلاوت کرد وگرنه باید اعاده نموده و از محل مناسب آغاز کرد،مثل: «قُلْ اِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ اِنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُبینٌ».
وقف ممنوع

«لا»، علامت وقف ممنوع است؛ یعنى چنانچه وقف کند در معنى خلل ایجاد مى‏شود و نباید وقف کرد (مترادف وقف قبیح)، مثل: «وَ مَا جَعَلنَا أَصْحَابَ النَّارِ إلاَّ مَلاَئِکَةً وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُم إِلاَّ فِتنَةً للَّذِینَ کَفَروُا...».

«قلى»،

«قلى»، یعنى وقف بهتر است،


«صلى» علامت «اَلْوَصْلُ أَولى» مى‏باشد؛ یعنى وصل بهتر است. الْمُفلِحوُنَ».

وقف معانقه

دو مجموعه سه نقطه‏اى علامت «وقف مُعَانقه» یا «وقف مُراقبه» است که بر روى دو کلمه نزدیک هم قرار مى‏گیرد و چنانچه قارى بر یکى از این دو کلمه وقف کند، بر کلمه دیگر نمى‏تواند وقف کند.